skip to Main Content
Rate this post

عوامل موثر بر طلاق

 

تهیه­کننده: مهدی هرائینی

 

استاد محمدزاده


 

عوامل مؤثر بر طلاق:

مقدمه

1-اعتیاد

2-الکل

3-دخانیات

4-قمار

5-ناهماهنگی طبقاتی

6-خودفریبی

7-ثروتهای بادآورده

8-محکومیت طولانی مرد

9-ناسازگاری و افسردگی­ها

10-دخالت دیگران

11-ازدواج­های غیررسمی و دور از عرف خانوادگی

12-سنت­ها، باورها، پندارهای غلط

13-عوامل اقتصادی

14-نقش سواد و آگاهی در ناسازگاری

15-عدم سازگاری با خویشاوندان

16-تدلیس و خیانت

17-سایر عوامل موثر بر طلاق


 

مقدمه:

تا توانی پا منه اندر فراق     ابغض الاشیاء عندی­الطلاق

هیچ عصری مانند عصر ما خطر انحلال کانون خانوادگی و عوارض سوء ناشسی از آن را مورد توجه قرار نداده است و در هیچ عصری مانند این عصر عملاً بشر دچار این خطر و آثار سوء ناشی از آن نبوده است.

قانونگذاران، حقوقدانان، روانشناسان هرکدام با وسایلی که در اختیار دارند سعی می­کنند بنیان ازدواج­ها را استوارتر و پایدارتر و خلل­ناپذیرتر سازند. آمارها نشان می­دهد که سال به سال بر عدد طلاقها افزوده می­شود و خطر از هم پاشیدن، بر بسیاری از کانونهای خانوادگی سایه افکنده است. در گذشته کمتر درباره طلاق و عوارض سوء آن و علل پیدایش و افزایش آن و راه جلوگیری از وقوع آن فکر می­کردند. در عین حال کمتر طلاق صورت می­گرفت و کمتر آشیانه­ها بهم می­خورد. مسلماً تفاوت دیروز و امروز در این است که امروز علل طلاق فزونی یافته است و زندگی اجتماعی شکلی پیدا کرده است که موجبات جدایی و تفرقه و از هم گسیختن خانوادگی بیشتر شده است.

طلاق بیماری عمومی قرن است و در هرجا که آداب و رسوم جدید غربی بیشتر نفوذ کرده است آمار طلاق هم افزایش یافته است. مثلاً اگر ایران را در نظر بگیریم طلاق در شهرها بیش از ولایات است و در تهران که آداب و عادات غربی رواج بیشتری دارد بیش از شهرهای دیگر است.

از نظر اسلام ازدواج مقدس و کانون خانوادگی محترم و طلاق امر منفور و مغبوضی است. اجتماع موظف است که علل وقوع طلاق را از بین ببرد و در عین حال قانون نباید راه طلاق را برای ازدواجهای ناموفق ببندد. (راه خروج از قید و بند ازدواج هم برای مرد باید باز باشد و هم برای زن)

1-اعتیاد

اعتیاد را نه­تنها می­توان از زاویه یکی از عوامل موثر بر انحلال کانون خانواده بررسی کرد بلکه می­توان آن را به عنوان یکی از عوامل موثر بر زندگی انسانها در قرون جدید که خطری بسیار بزرگتر از بعضی اپیدمیها بر سلامت جسم و روح انسان را مورد بررسی قرار داد.

از بزرگترین مصائب جهان امروز که سلامت میلیونها انسان را به شدت تهدید می­کند اعتیاد به مواد مخدر است. گرایش به اعتیاد و مواد مخدر از آسیبهایی است که انسان را نسبت به معنویت و فرهنگ اجتماعی بیگانه می­کند و موجبات انحطاط و فروپاشی زندگی فردی و حیات جامعه را فراهم می­آورد. اگر بخواهیم به طور خلاصه علائم تشخیص اعتیاد در معتادین به مواد مخدر را به صورت فهرست­وار بنویسیم این علائم عبارت است از:

1-تمایل به کناره­گیری از بستگان و معاشرت با دوستان مشکوک 2-تضعیف حافظه، عدم احساس مسئولیت و وقت­شناسی 3-اطاعت و چاپلوسی بیش از حد و بی­شخصیتی و بی­غیرتی در مقابل دیگران 4-یاوه­گویی، دروغگویی، ستیزه­جویی، بی­حوصلگی، شب بیداری 5-انزواطلبی و گریز از جمع و غیره که نمونه­ای از دهها عارضه اخلاقی و شخصیتی اعتیاد می­باشد.

اگرچه عده­ای مهمترین عامل اعتیاد را فقر و بیکاری می­دانند، در حالیکه طبق تحقیقات بعمل آمده فقط صرفاً 6/4 درصد از معتادان و افراد دستگیرشده بیکار بوده­اند.

کشور ایران متأسفانه با 1925 کیلومتر مرز مشترک با کشورهای افغانستان و پاکستان در معرض جدی مخاطرات ناشی از حمل و نقل و توزیع مواد مخدر می­باشد.

به اعتقاد کارشناسان هم­اکنون صدها میلیون دلار صرف­نظر از زیانهای معنوی، خرج دود کردن و به هدر رفتن سرمایه­های مادی کشور می­شود. به گونه­ای که با این مبلغ می­توان بیش از 9000 مدرسه که در هریک 350 شاگرد و مجموعاً بیش از سه میلیون نفر تحصیل کننده یا 300 بیمارستان مجهز که در سال 30000 بیمار را معالجه نمایند ساخت.

تحقیقات ثابت کرده است که یکی از عوامل اعتیاد ضعف روانی است که معمولاً معتادان دارای والدینی با عواطف دوگانه و متضاد هستند، مادر به شدت کنترل کننده و محدودکننده است و از سوی دیگر او را از خود طرد می­کند.

فرد معتاد اغلب از وجود یک پدر آزادمنش و منطقی و سالم که همیشه حضور فعال و دوستانه­ای داشته باشد، متأسفانه محروم است در مجموع فرزندان خانواده­هایی که بیش از حد سختگیر و یا بیش از حد و اندازه سهل­گیر هستند استعداد بیشتری برای گرایش به سوی مواد مخدر دارند. یعنی در خانواده­هایی که کودکان یاد نمی­گیرند تا ارضای خواسته­های خود را به تأخیر اندازند همیشه به دنبال برآوردن سریع نیازهای خود هستند و زمینه را برای بروز جرم و اعتیاد فراهم می­کنند.

2-الکل:

الکل از آن جهت از علل و موجبات طلاق محسوب می­شود که شخص معتاد به الکل مشاعر خود را بر اثر استفاد از الکل کم کم از دست می­دهد و محیط زندگی را برای خود و اطرافیان تنگ می­سازد زیرا الکل در جسم و روان تأثیر می­گذارد و از اعصاب تا گلبولهای خون از او متاثر گشته و سستی و ناتوانی ایجاد می­کند.

«آندره بینو» دبیر کنگره بین­المللی مبارزه با الکل اعلام کرده است: 80 درصد دیوانگان و 40 درصد از بیماران آمیزشی در نتیجه استعمال الکل بوده است.»

الکل پیوند زناشویی را سست و اغلب آن را نابود می­کند. اخلاق تند و خشونت­بار الکلی، روح و قلب همسر و فرزندان را آزار می­دهد. خانواده شخص مشروب­خوار تأمین جانی ندارد و هر لحظه حیات و بقای خود را در معرض خطر تهاجم جنون­آسای شوهر مست خود احساس می­کند.

فرزندان افراد الکلی از نظر نیروی دفاعی و اندیشه به مراتب پایین­تر از افرادی هستند که والدین آنها مشروبات الکلی مصرف نمی­کنند. دانشمندان علوم اجتماعی و بزهکاری ثابت کرده­اند که بیشتر خونریزیها، جنایات و مفاسد اجتماعی از افرادی بروز می­کند که پدر یا مادرشان الکلی بوده­اند. با مطالعه بر روی 500 دیوانه چنین نتیجه گرفته­اند که نود و هفت درصد این افراد پدر یا مادرشان الکلی بوده­اند و یا به نحوی از انحاء از الکل استفاده کرده­اند.

دکتر گولد در تحقیقات دامنه­دار خود در مورد الکل می­گوید: اکثر سوانح رانندگی و هوایی که در خطوط هوایی اروپا و آمریکا موجب تلف شدن هزاران انسان گردیده عامل اصلی آن مصرف مشروبات الکلی بوده است!!

کنگره بین­المللی مبارزه با الکل هم اعلام کرده: 30 درصد از مخاطرات و سوانح کار و 62% در تصادفات اتومبیل و رانندگی به علت مصرف مشروبات الکلی می­باشد.

یک مرکز تحقیقات ژاپن گزارش داد که 40% طلاقهای کشورهای آسیایی مربوط به مصرف الکل می­باشد زیرا در این موارد به علت خشکی محیط جغرافیایی و ناسازگاری الکل با چنین محیط­هایی الکل حالت تخریبی بیشتری پیدا می­کند.

3-دخانیات

عده­ای بر این باورند که دخانیات تأثیر چندانی در زندگی زناشویی ندارد. در حالیکه اگر این موضوع جدی تلقی شود بخوبی ثابت می­گردد که مصرف دخانیات و اثرات دود و عوامل آن، چنان زندگی خانواده را تهدید می­کند که اثرات آن نه تنها ناچیز نمی­باشد، بلکه در خور کمال توجه و امعان نظر می­باشد.

مرکز اعمال اعضای تناسلی در اثر استعمال دخانیات نه تنها از ناحیه اصلی ضعیف می­شود بلکه از جانبی به دستگاه گوارش و گردش خون آسیب می­رساند که ضعف انجام عمل زناشویی بر اثر استعمال دخانیات به دنبال دارد و دستگاه پرقدرت و پرتحرک عصب زناشویی را به شدت دچار اختلال و نارسایی می­کند و زن را نسبت به امور جنسی بی­رغبت و بی­علاقه می­کند.

دانشمندان با تزریق محلول نیکوتین به خرگوش نر و ماده دریافتند بیضه­های نر و تخمدان ماده کوچک شده و بافت آنها که سازنده هورمونها و سلولهای جنسی اسپرماتوزوئید و اوول می­باشد ضعیف گردیده و به ناتوانی جنسی منتهی شده است. بنابر گزارش یک مرکز طبی در ژاپن، کشیدن سیگار و خوردن چای بلافاصله پس از هر غذا سهم مهلکی است که موجب می­شود تا انسان دقایق عمر خود را کوتاه سازد زیرا با وارد کردن نیکوتین، حتی تین چای موجب تجزیه و فعل و انفعالات شیمیایی گشته و اثرات مفید غذا را خنثی نموده، غذا و ویتامینهای آن کارایی و قابلیت اصلی خود را به طور دقیق از دست می­دهند.

یکی از قضات دادگاه حمایت خانواده می­گوید: «دیروز با دو پدیده متضاد در دادگاه به فاصله یک ساعت روبرو شدم: اول زنی تقاضای طلاق داشت که از دست دود سیگار و بوی سیگار شوهرش به تنگ آمده و خود و فرزندانش دچار تنگی نفس شده­اند و تقاضای طلاق کرده بود و درست یک ساعت بعد مردی با ظاهری آراسته و موقر می­خواست زنش را طلاق بدهد چون همسرش حاضر به ترک سیگار نبود. مرد اظهار می­داشت که کشیدن سیگار به وسیله همسرش موجب بدآموزی برای فرزندانش می­گردد و از طرفی بوی بد سیگار همسرش حس و غریزه زناشویی و جنسی او را کاهش داده است. بطوریکه هیچگونه رغبت زناشویی ندارد و ابداً مایل نیست در کنار وی قرار گیرد و همین عامل در درازمدت موجب انحراف جنسی وی خواهد شد و برای جلوگیری از انحراف جنسی خود ناچار شده تا از دست همسر سیگاری خویش شکایت کند و تقاضای طلاق بدهد.»

کودکانی که روزانه در معرض دود 30 نخ سیگار قرار داشتند دو برابر بیشتر با خطر ابتلا به اختلالات تنفسی روبرو بوده­اند و اختلالات تنفسی در دختران شایع­تر از پسران بود.

مادران بویژه هنگام بارداری در طول دوران شیردهی باید از استعمال دخانیات پرهیز کنند. در یک بررسی علمی مشخص شده است که در ادرار نوزادان مادران شیردهی که سیگار می­کشیدند در مقایسه با نوزادان مادران سیگاری که با شیرخشک نوزادان خود را تغذیه می­کردند میزان «کوتینین» ده برابر بیشتر بوده است. «کوتینین» یکی از فرآورده­ای فرعی «نیکوتین» موجود در سیگار است.

زنی که با لبان سیگاری می­خواهد همسرداری کند. چگونه می­تواند کاملاً موفق باشد؟ زیرا آمیزش مرکزیت آن بوی خوش و حس شادابی است که با بوی سیگار همراهی ندارد. حتی مردی که با دهانی سیگاری بوی مشمئزکننده آن می­خواهد همسرداری کند باید بداند که همسرش از آمیزش با وی چندان لذتی را نخواهد برد و بهداشت خانواده از ابزار مهم زناشویی و فاکتور بسیار مهمی در پرورش و شکوفا شدن خانواده می­باشد. یک سیگاری معمولاً دارای اخلاق ناپایدار است بی­ثباتی و تردید و بی­حوصلگی و بدخلقی او ممکن است محیط خانواده را از ؟ بدرقه کند.

به همین خاطر یکی از عوامل پایین­بودن میزان طلاق در روستاها بدون تردید می­توان در اثر مصون ماندن روستائیان از شر الکل و سیگار است.

عوامل گوناگون و طبقه­بندی نشده و پنهانی طلاق

5-ناهماهنگی طبقاتی:

در ازدواج که زوج و زوجه از دو خانواده با اختلافات فاحش، اینک در زیر یک سقف قرار گرفته­اند و هریک سعی دارد با مقدمات و فرهنگ و رسوم دنباله فکری و اندیشه­ای خود بر دیگری غلبه و برتری یابد. همین بایدها و نبایدها و کنش و واکنش­ها موجب تعارض و اختلاف و برخورد و طلاق می­گردد و یا دخالتهای اطرافیان از پدر و مادر تا دوست و آشنا و همسایه عامل بسیار مؤثری در شکاف افتادن بین زوج و زوجه می­گردد.

6-خودفریبی:

موجه­نمایی و خودفریبی بزرگترین مانع در راه شخصیت پنهان آدمی است. همین عامل می­تواند انسان را فریب داده و زندگی را به کام خود و دیگران تلخ ساخته و راه جاده طلاق را در زندگی زناشویی طی کند.

7-ثروتهای بادآورده:

ازدواجی که از روی میل و رغبت انجام نگرفته، اکثراً باعث جدایی شده و زوجین، عده­ای متأسفانه از نظر فقر و عدم امکانات و بیکاری فرسانده ناچار به طلاق روی می­آورند و عده­ای نیز از نوسانات بازار و امور اقتصادی آشفته و یا زدوبندهای پنهان صاحب ثروتی هنگفت می­شوند. چنین افرادی حاضر نیستند با وضع موجود با همسری که در تمام مراحل زندگی همراه آنها بوده زندگی کنند. حس خودبرتربینی آنها موجب شود به کارهایی که برخلاف عرف خانوادگی است روی بیاورند. در نتیجه کانون خانوادگی آنان متزلزل و از هم گسیخته می­گردد.

8-محکومیت طولانی مرد:

محکومیتهای درازمدت نیز موجب جدایی زوجین می­شود طبعاً یکی از زوجین که همسرش به محکومیت درازمدت محکوم شده است با وضعیت غیرقابل پیش­بینی مواجه شده است و اغلب با درخواست طلاق خود را از وضعیت ناگوار پیش­آمده می­رهاند.

البته این را هم باید در نظر داشت که آیا فرد به صورت عمدی یا غیرعمد دچار زندان شده یا خیر؟ و این دو را با هم یکسان در نظر نگیریم.

9-ناسازگاری و افسردگی­ها

اساس و باور طلاق ناسازگاریهای زن و شوهر محسوب می­شود که در ابعاد گوناگون قابل بحث و بررسی است.

مرد باید بداننند که غرایز و احساسات زن با غرایز و احساسات مرد متفاوت است و خداوند کریم به هریک از آنها کاری مخصوص محول فرموده است که هریک از آنها باید کار مخصوص به خود را انجام دهند و مزاحم دیگری نباشند. بنابراین مرد نباید بپندارند که زنش مانند او فکر کند و برابر او حرکت و تلاش و عمل نماید.

بزرگترین مانع خوشبختی در زناشویی ناشی از اختلافات دایم و ناسازگاری و تفاوت بین خواسته­ها و توقعات دو جنس مخالف است که اگر زن و شوهر قبول کنند که با همان خصوصیات و مشخصات اخلاقی طرف مقابل بسازند. توفیق رفع این ناسازگاریها را حاصل خواهند کرد. نباید توقع داشته باشیم کسی را که دوست داریم خودش را با افکار و ایده­های ما تطبیق دهد.

برتری ازدواج با سایر زندگیهای اشتراکی این است که ازدواج به زن و شوهر فرصت می­دهد که روحیات و اخلاق خود را تطبیق دهند. اگر مرد و زنی را تنها میل شهوانی به همدیگر متحد کرده باشد، با اولین اختلاف تمام رشته­ها گسیخته می­شود و کار به جدایی و ترک یکدیگر منتهی می­گردد. در صورتیکه در ازدواج به موقع و متناسب نتیجه اختلاف، دوستی و صمیمیت محکمتر از اول است آنچنان دوستی و صمیمیت محکمی که پاره شدن آن غیرممکن است.

این مطلب را به خاطر بسپاریم که ازدواج خواه در اثر دقت و انتخاب خواه در اثر پیش­آمد و تصادف انجام گرفته باشد، در هرحال شخص را مجبور می­کند با کسی که او را نمی­شناسد در منتهای صمیمیت زندگی نماید و بجای انتظار خوشبختی باید به فکر ایجاد آن در زندگی خود باشد اگر زن و شوهری به حقوق قانونی خودشان آگاه باشند و اندکی گذشت نشان بدهند هیچگاه ناظر این همه اختلاف نخواهند بود. بدون تعصب باید اذعان کرد که اکثر اختلافات در اثر عدم گذشت بوجود می­آید و از طرف دیگر بر اثر ازدواجهای مجددی است که با هوس مردان بلهوس توام باشند که منجر به مسائلی واقعاً تأسف­بار می­گردد.

10-دخالت  دیگران:

دخالت اطرافیان پدر و مادر و خواهر و برادر به ویژه دوستان یکی دیگر از عوامل جدایی است.

پدر و مادر به دلیل وابستگی عاطفی شدید که به فرزندان خود دارند. تحت هر شرایطی می­خواهند آنان را تحت­الحمایه محبت خود قرار دهند و چون از نظر روحی پدران و مادران انحصارطلب هستند و علاقمندند همه محبت فرزندانشان شامل  حال خودشان باشد در مرحله همسرگزینی فرزندشان وسواس به خرج می­دهند و بیشتر در اندیشه پیدا کردن شریکی برای زندگی فرزندشان هستند که بعد از ازدواج در ارتباطات عاطفی آنها با فرزندشان اختلال ایجاد نکند و وقتی احساس کنند فرزندشان تحت آزار و فشار است ناخودآگاه به فکر حذف فشارها و جذب فرزندشان به سوی خود می­افتند و همین احساس موجب می­شود که آنان به خود اجازه دهند تا مستقیماً در زندگی خانوادگی فرزندشان دخالت کنند. این دخالت اگر بدون منطق و دلیل قانع­کننده باشد بسیار خطرناک و خود یک نوع تجاوز مستقیم و علنی و آگاهانه به حریم مقدس خانوادگی فرزندانشان می­باشد.

مشکلاتی که در روابط زن و شوهرها به وجود می­آید، باید در حریم زندگی خصوصی آنان در زیر سقف خانه خودشان حتی­المقدور حل و فصل شود. زن و شوهر نباید بگذارند اختلافشان ریشه­دار شده حتی در صورت ریشه­دار شدن هم نباید اجازه دهند خبر آن به اطلاع دیگران بویژه دوستان و فامیل درجه دو و … برسد.

11-ازدواجهای غیررسمی و دور از عرف خانوادگی:

معمولاً ازدواج­های غیررسمی و دور از عرف خانوادگی 95% آنها به شکست منجر می­شود بنابراین ازدواجهای عشقی و عاشقی، فرار جوانان، بی­بند و باری که به دور از عرف سنتی و اجتماعی و مذهبی انجام می­گیرد، پس از مدتی در طوفانی از مشکلات و در دریای متلاطم و پر جزرومد زندگی زناشویی به طلاق منجر می­شود.

اولین مسئله در تشکیل یک خانواده سالم و بادوام و ایمن انتخاب همسر از راههای درست و منطقی است که با فرهنگ و سنت و مذهب مطابقت داشته باشد و گاهی اوقات هریک از زن و مرد

البته انتخاب مناسب و خوب همسر به معنی تمام شدن مسائل نیست، بلکه این دو باید با یکدیگر خوب رفتار کنند. محبت و گذشت و منطقی برخورد کردن با مشکلات از مواردی است که می­توانند خانواده را به حد مطلوب نزدیک کنند.

12-سنت­ها، باورها، پندارهای غلط:

خوشبختانه از آنجاییکه در مقایسه میان درجه اهمیت ارزش­ها از دیدگاه مردم دو ارزش سلامت و آبرو در بالاترین رده قرار دارند و پس از این دو، به ترتیب درستکاری، علم، دانش، ثروت، مقام و شهرت قرار دارند، ولی متأسفانه از آنجائیکه جامعه ما در مسیر حرکت به طرف ارزشهای مادی­گرایانه پیش می­رود. و حداقل زمینه تظاهر این ارزش­ها در نیمرخ فرهنگی جامعه شهری قوی است. متأسفانه بعضی سنت­های درست را به سخره گرفته است و در بعضی جهات از قبیل تقلید، مصرف­گرایی، چشم و هم­چشمی، رقابت، حسادت، عدم حرف­شنوی و… رواج پیدا کرده است.

از طرف دیگر بعضی باورهای غلط نیز رواج یافته است که این پندارها، باورهای غلط در صحنه زندگی زناشویی خودنمایی می­کند که آنها به این قرارند: حدود 53 درصد از افراد معتقدند که سرنوشت هرکسی از قبل تعیین شده است و این نظریه در میان کسانی نیرومندتر است که سن بیشتری دارند. یا سواد کمتر دارند یا در گروههای کم­درآمد قرار دارند.

بیش از 68 درصد از کسانی که پاسخگوی پژوهشگران بوده­اند، معتقدند که روزی انسان از قبل تعیین شده است.

حدود 58 درصد از پاسخگویان می­گویند برخی از مردم بدشانس هستند که این نظر در میان زنان طرفداران بیشتری دارد و با افزایش سواد درآمد از توجه به این نظریه کاسته می­شود.

این چنین باورها و پندارهای غلط موجب می­شود که نزاع و مشاجره و کشمکش و درگیری در خانواده شکل پذیرفته و موجهی به خود بگیرد و افراد برای رفع آنها هیچگونه تلاش و کوششی ننمایند.

13-عوامل اقتصادی:

یکی از ارکان مهم زندگی زناشویی وضع معیشتی و هزینه افراد خانواده می­باشد که امور اقتصادی و مصرف خانواده اگر با قناعت همراه نباشد از عوامل شکننده و برباد دهنده زندگی است زیرا زن و مردی که درآمد آنها نامتعادل باشد همیشه در زندگی بدهکار و افسرده خواهند بود.

خانمی که با چشم و هم چشمی و به رخ کشیدن می­خواهد از خواهر یا دوست یا همسایه خود عقب نماند شوهر را به هر کاری وامی­دارد.

متوسط میزان هزینه ناخالص یک خانواده ساکن در مناطق شهری در ایران در سال 1375 حدود یک میلیون و 134 هزار ریال بود که در مقایسه با سال 1374 به میزان 8/24 درصد افزایش داشته است.

یعنی هر شخص بایستی ماهی یکصد و سیزده هزار و چهارصد تومان درآمد داشته باشد تا بتواند به طور متوسط زندگی کند.

این رقم بالایی است و اگر خانواده­ها قناعت و صرفه­جویی نداشته باشند مشکلات جدی فراروی خود خواهند داشت.

طبق گزارش اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی که این آمار را منتشر کرده است در بین گروههای مختلف هزینه، بیشترین سهم معادل 2/34 درصد سهم مصرف خوراک و دخانیات و 4/27 درصد هزینه مسکن، آب، سوخت، روشنایی است.

نتایج این بررسی حاکی از آن است که متوسط هزینه خانوارها در تمامی گروههای اصلی، هزینه نسبت به سال 1374 افزایش داشته و بالاترین رشد، معادل 7/41 درصد متعلق به متوسط هزینه تفریح و تحصیل و مطالعه است.

متوسط درآمد ناخالص ماهانه یک خانوار در سال 1375 حدود 933 هزار ریال بوده است. بخش دیگری از نتایج بررسی می­گوید: 7/76 درصد از خانوارها در مسکن شخصی و 8/22 در مسکن رایگان و بقیه در برابر خدمت از محل سکونت استفاده کرده­اند.

از نظر وضعیت اشتغال در میان افراد 6 ساله و بالاتر خانوارها 7/27 درصد از درآمد نسبتاً برخوردار و 8/3 درصد بیکار در جستجوی کار، 5/37 درصد محصل هستند.

این آمار و ارقام نشانگر آن است که خانواده­ها باید به اصطلاح پا را از گلیم خود خارج نسازند، چه در غیر این صورت مرد کمرش زیر بار سنگین اقتصاد، خرد و شکسته می­شود.

زن در این راه باید یاری کننده و مددکاری بسیار فعال و قوی برای او باشد تا مرد برای بقای زندگی بتواند بخوبی وظیفه خود را ایفاء نماید. اگر زن راه قناعت و صرفهجویی را در پیش گیرد زندگی آرامش پیدا خواهد کرد.

14-سواد و آگاهی:

سواد و آگاهی و مدرک تحصیلی در تحقیقات بعمل آمده نسبت معکوس بامیزان رضایت از زندگی در افراد جامعه دارد.

شاید علت این است که افراد انتظار دارند با کسب مدرک بیشتر زندگی مرفه­تری را برای خود ایجاد کنند. در حالیکه در شرایط کنونی این مراکزغیرممکن نباشد، مشکل به نظر می­رسد.

خطر از هم گسیختگی زندگی در آن خانواده­ها به دلیل 1-سطح توقع بیشتر 2- آسایش و رفاه­طلبی بیشتر 3- فزون­خواهی 4-دوری از یکدیگر به علتهای گوناگون 5-مشغله کاری 6-خودبرتربینی … زیادتر می­باشد شاید به همین جهت است که می­گویند: سیاستمداران و هنرمندان و دولتمردان روزگار از زندگی آرام خانوادگی برخوردار نیستند.

15-عدم سازگاری با خویشاوندان:

زنی تعریف می­کرد که 20 سال با همسرم زندگی می­کنم ولی هنوز نتوانسته­ام خانواده او را هضم کنم!

جای تعجب است که یکی از اهداف تشکیل خانواده، انتقال فرهنگ و رسوم خانواده به خانواده دیگر و تکامل فرهنگ­هاست پس چگونه ممکن است مرد یا زنی نسبت به اقوام و خویشان خانواده همیر خود بی­تفاوت و لاقید باشد.

مسلماً هر دختر و پسری نسبت به فامیل خود حساسیت خاصی دارند که نباید طرفین از این مرکز توپ عناد و کینه خود را شلیک کنند که مسلماً موجب ویران شدن کاشانه آنان خواهد شد.

زوجین باید با بهره­برداری از بهترین واژه­های فامیلی در دل اقوام و خویشان همسر خود جایی را باز کنند و از طناب­کشی در این باره خودداری نمایند که در درازمدت موجب دلسردی و طلاق می­گردد و عواقب خطرناکی در پی خواهد داشت.

16-تدلیس و خیانت:

گاهی یکی از زوجین عیب و نقصی دارد که به عناوین مختلف از همسر آینده خود مخفی و پنهان می­کند اگر پس از مدتی آن راز فاش شود زندگی چنین افرادی دوام و بقای چندانی ندارد.

و فقهای بزرگوار نیز نظر داده­اند که اگر عروس و دامادی دارای عیوبی باشند که از یکدیگر مخفی کرده باشند ولی بعداً مشخص و معلوم گردد، موجب فسخ نکاح می­شود.

17-سایر عوامل مؤثر بر طلاق:

به علت اطاله کلام از توضیح همه عوامل مؤثر بر طلاق خودداری می­شود ولی نام آنها را یادآوری می­کنیم و فقط به آن بسنده می­کنیم:

18-اختلاف در تربیت فرزندان

19-سرزنش

20-معلولیت فرزند

21-برداشتهای نادرست و سوءظن

22-دخالتهای ریاگونه

23-دروغ

24-خلق و خوی بد زن

25-وسواس

26-عدم رعایت انصاف و عدل

27-سنین کم ازدواج

28-داشتن هوو

29-عدم وجود عشق و علاقه واقعی

30-فزون­خواهی

31-نق زدن

32-عدم وقت­شناسی

33-مسافرتهای طولانی زوج

34-نداشتن فرزند و نازایی زوجه

 

This Post Has 0 Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top